نوشته های تازه

برای آخوند قاسم عزت رفتار

به نام خدا   سالها دهکده ی ما طعم وفاداری آخوند قاسم را چشیده بود  او که صداقت و نجابتش از قبیله ی باران بود وگرسنگی دیگران را می دانست  وبا دستهای بلندش هیچ کوتاهی در حق دهکده نداشت . من باور دارم که هیچ سپیده دمی جز برای سلام   وکار کردن خوابش را در […]

اشتراک گذاری
08 شهریور 1399

به نام خدا

 

سالها دهکده ی ما طعم وفاداری آخوند قاسم را چشیده بود  او که صداقت و نجابتش از قبیله ی باران بود وگرسنگی دیگران را می دانست  وبا دستهای بلندش هیچ کوتاهی در حق دهکده نداشت .

من باور دارم که هیچ سپیده دمی جز برای سلام   وکار کردن خوابش را در ذهن حوض کوچک حیاط نریخته است .جز برای به دست آوردن دلها صبحش را با «الهی به امید تو»آغاز نکرده است.

دهکده برای او مهم بود و هر روز وقت میگذاشت که با کارش ،صداقت وتعهدش را اثبات کند او عهده دار بود و متقاعد بود که قاعده ی کار باید بر اساس نوع دوستی باشد

به گفته ی جورج لوریمر: “اگر میخواهید با آسودگی خاطر به رختخواب بروید با هدف از آن بر خیزید “و هر روز صبح هدف این مرد، دوست داشتن مردم بود و من ایمان دارم که شبهایش و رختخوابش رنگ آرامش داشته است.

مفید بودن او بر مهم بودنش رجحان داشته  و برای او تغییر دادن مهم بوده است .

در زمانه ای که درماندگی  و قحطی نان حکایتی داشته است مجال عشق ورزی و حکایت عشق در این مرد افول نداشته است. وسبزترین سلامها را هر صبح در کوچه ها می افشاندو مهر از نگاهش طلوع میکرد

کودکی های ما در لبخندهایش جاخوش میکرد و مارا در ازدحام شوق و تعاطف می نواخت. وماچقدر  لذت می بردیم که این مرد  اسباب و ابزار ساده برای زندگی کردن در دل دهکده دارد.

 

او ساده زیست و توقعاتی نداشت که روزی میله های قفسش شود. او با عطر ماه و بوی نمناک باران خوشبخت بود و برایش عشق به اندازه ی ایمان ارزشمند بود

آخوند قاسم ،سهم بزرگی برای دهکده ی ما بود .او که هرگز در خیال نبود،در واقعیت بود و در عین باور بود. کسی که به سادگی می توان باورش کرد .و چشم هایمان را به دیدنش عادت داد.خاطرات او به آسانی به انزوا نمی رود .او خودش و خاطراتش همیشه در حوالی ذهن ما در آغاز خواهند بود .او از عاقبتِ عاقبت به خیری سهم ما شده بود.

عبای نازک قهوه ای رنگش که به دوش می انداخت،ارداتهای زلال و بی رنگی های مدامش را می توانستیم لمس کنیم.

پای منبر امام حسین ع که می نشست ،اندوه های جهان زیر چشم هایش شعله می کشید.پای منبر که می نشست ،«یا حسینم » که می گفت دلها در گستره ی وسیع مرثیه ها غرق می شدند.

نوحه ی پا منبری« گل گرید و بلبل گرید و مینا گرید» که می خواند ،لحنش و آهنگ محزونش مخصوص حنجره ی خودٍ آخوندقاسم بود .

غمگین می خواند،اندوهناک می خواند .صدایش پر از جاودانگی بود.پر از کربلایی شدن بود.

و امروز که در آنات جانسوز محرم قرار داریم من خودم را به صدای قدیمی آخوند قاسم می رسانم.

به صدای او که هنوز در اینجا ادامه دارد و خاموش نشده است .آخوند قاسم اگر اکنون در دهکده حضور ندارد ،اگر پای منبر در حسینیه های طلحه نمی نشیند ،اگر صدای عصایش در گوش کوچه های صمیمی دهکده نمی پیچد و دیدارهایش در اینجا نمود ندارد ،اماباز هم اینجا هست و از آنٍ این حوالی خواهد بود .

و برای نوحه خواهد ،ماند برای روضه خواهد ماند.

 

آخوند قاسم سالهاست که  از دهکده رفته است . اما انسانیت او و نقش های زیبایش در اینجا نفس میکشد و دو فضیلت کار و خرد او هنوز در اینجا راه میرود و او هنوز به شیوه ی خودش به خوبی هایش متصل است و بعد از رفتنش هنوز با دهکده حرف می زند تا حرفهای من نا تمام بماند.

 

محرم ۹۸

نوذر فولادی

برای پیوستن به گروه های خبری اجتماعی دیارمهر در واتساپ و اطلاع از آخرین رویداد های منطقه بر روی لینک دعوت زیر کلیک کنید:

 

گروه دیارمهر ۶:👇👇👇👇

https://chat.whatsapp.com/EoMLkGfJpUn5fDlISSivj1

 

گروه دیارمهر ۳:

https://chat.whatsapp.com/CYhVQyLO8vk6bcZHyOesYz

 

 

 

بیستر بخوانید...

آیین بزرگداشت مقام معلم در طلحه برگزار شد+تصاویر
به همت دهیاری و شورای اسلامی و انجمن اولیا و مربیان مدارس برگزار شد:

آیین بزرگداشت مقام معلم در طلحه برگزار شد+تصاویر

طلحه دچار قحطی نان شده است!
در سایه مدیریت نا صحیح

طلحه دچار قحطی نان شده است!

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.