نوشته های تازه

سوگنامه ای برای معلم فقید ، جاوید تکاوران

امروز هی به کتابخانه می روم و شمایل کتابها را خیره خیره با بغض برگ می زنم و بوی تو را لمس می کنم بوی تورا که بیشتر از فرصتهای زندگانی ات با کتابها نفس کشیدی بوی تو را که کتابهایت از سن ات جلوتر بود بوی تو در کتابخانه و لا به لای کتابها […]

اشتراک گذاری
21 مرداد 1399

امروز هی به کتابخانه می روم و شمایل کتابها را خیره خیره با بغض برگ می زنم و بوی تو را لمس می کنم
بوی تورا که بیشتر از فرصتهای زندگانی ات با کتابها نفس کشیدی بوی تو را که کتابهایت از سن ات جلوتر بود
بوی تو در کتابخانه و لا به لای کتابها ،«جاوید»است.نوشتن هایت مثل درخت ،ادامه ی سبزی دارد .مثل شعر ،مثل ماه ،مثل خیال و مثل پرنده ماندنی هستی.و من از هر چیزی که بوی تو را دارد دست بر نمی دارم .
با هزاران بهتِ پنهان و پیدا ،صدایت می زنم ،کتابی بر می دارم و به دنبال صدایت می گردم صدایی که از شراب ادبیات ،مست بود
و حال کتابخانه چقدر بی سرود و بی صدای تو مانده است و حال من و هزاران من دیگر ،که بی ملاقات ،آه می کشیم ،درد می کشیم و نقش های چشم تو را روی کاغذهای نمناک می کشیم
امروز خواستم به خیلی ها تسلیت بگویم ،دیدم نمی شود اینقدر اندوهناک و گسترده نوشت و تسلیت گفت
گفتم بنشینم و به خودم تسلیت بگویم .به خودم که تو را بارها و بارها تسلی خاطر یافته ام
من زیستن سبز تو را دوست داشتم ،زیستنی که از رویای درخت قد می کشید و سبز بود
جهان تو کوچک نبود اما به خوبی در دل شاهیجان کوچک جا می گرفت ،در دل یک کتاب می ایستاد .
زیر پیراهن تو خلاصه ی یک جهان روشن بود .و حال بی تو ،امید پنجره ای نیست امید درودی و پروازی نیست. ما همه در انتهای تاریکی نشسته ایم

آن روزها که فضای مجازی را سرک می کشیدم گاهی با نوشته هایت احساس تنومندی می کردم .درون خودم لبخند می زدم و مثل«تکاوران»بال می گرفتم
اما آه !حالا سرشار از ترانه های اندوهناک جهانم و همچنان در خلال اندوه های «جاویدم»دوست دارمهایت را گریه می کنم
می بینمت و نمی بینمت امروز که مرگ در جای تو ایستاده است.

امروز هوای خانه و کتابخانه بسیارها نا خوشایند است .امروز حال کتابها هم خوب نیست ،حال پدرت خوب نیست ،حال مادرت خوب نیست ،حال من خوب نیست ،حال هیچ کس خوب نیست

آرام روبروی خیالت نشسته ام به چشمهایت زل زده ام و صدایت را جستجو می کنم .سکوت نکن جاوید! ،جاوید سکوت نکن!
با من با کتابها حرف بزن ،نگاه کن که چقدر خیلی ها ،پیر می شوند و زودتر از ناگهان ،برای رویاهای تو گریه می کنند .نگاه کن جاوید ،ما به اتکای خیالهای تو ادامه داشته ایم نگاه کن جاوید رفتن های بی برگشت آوارکننده است ویران کننده است .جاوید!من از این گونه روزها می ترسم ،روزهایی که هوا گرفته است ،ابرها سنگین اند ،بادها متلاشی کننده اند،و پرنده های پراکنده، پر آکنده دورهم یک جمع پریشانند
جاوید !!!!!
همه آمده ام و برای مزارت گل آورده ایم

مرداد ۹۹ / نوذر فولادی

بیستر بخوانید...

آیین بزرگداشت مقام معلم در طلحه برگزار شد+تصاویر
به همت دهیاری و شورای اسلامی و انجمن اولیا و مربیان مدارس برگزار شد:

آیین بزرگداشت مقام معلم در طلحه برگزار شد+تصاویر

طلحه دچار قحطی نان شده است!
در سایه مدیریت نا صحیح

طلحه دچار قحطی نان شده است!

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.