دی مهربان دهکده
امروز با اندوهی تمام کودکی های خودم وهمبازی هایم را ورق می زنم و تو را ولبخندهای ترد ومهربانت را مرور می کنم تو برای ما منحصر به فرد بودی وخواهی بود تو را که دی مهربان دهکده بوده ای خوب درک میکنیم هر چند تورا برای روزهای دردآگینمان خواسته ایم چه روزها وچه شبها […]
اشتراک گذاری
28 اسفند 1397
-
امروز با اندوهی تمام کودکی های خودم وهمبازی هایم را ورق می زنم و تو را ولبخندهای ترد ومهربانت را مرور می کنم
تو برای ما منحصر به فرد بودی وخواهی بود
تو را که دی مهربان دهکده بوده ای خوب درک میکنیم هر چند تورا برای روزهای دردآگینمان خواسته ایم
چه روزها وچه شبها که در خانه ات باز بود وتمام دی های دهکده دستهای تو را برای مداوا دخیل خواسته اند
و تو چقدر مهربان بودی که نیمه شبها با بیداری ات خواب کودکان را ترمیم ساخته ای
اینجا من سخنی از پایولو کوییلو تقدیمت می کنم «مهربانی مهمترین اصل انسانیت است اگر کسی از من کمکی بخواهد یعنی من هنوز روی زمین ارزش دارم» و تو با همین ارزشهای قدیمی و صمیمی دی مهربان و ارزشمند دهکده بودی
تو لبخند زدن را برای کودکان خوب بلد بودی وبا لهجه ی شیرین عشایری ات همه ما را نوازش کرده ای تو به همه کودکان عشق ورزیده ای وکل وجودت آرامبخش جهان کودکان بود و من می دانم عشق ورزیدن تو به این کودکان تکه ای از ملاقات خدا بود
تو گوشه گوشه ی خالی دلت را برای اتراق ایل دل کودکان دهکده فراهم ساخته بودی وقتی در آغوش عزیز تو می نشستیم بوی میخکهای گردن بند قدیمی ات ما را آرامشی محض نوید می داد
چهارگوشه اتاق خشتی تو بیشتر از فضای گسترده ی بیمارستانهای این حوالی کودکان رنجور را آرامش بخشیده است
اتاقی که معبدی کوچک بود و تو آنگاه که دستهای چروکیده ات را التیام بخش کودکان می ساختی با همان لهجه ی جانبخش عشایری دعا میکردی دعایی که همیشه رنگ و بوی استجابت داشت
قلب تو پاک بود و زیباتر از همه معابد جهان بود تو بیشتر از سن و سالت برای این مردم زندگی کرده ای و از دستهای تو زندگی را به دست آورده ایم
تو شاید مثل خیلی از انسانهای بزرگ معنای عشق را در کتابها نخوانده ای اما لبخندهایت را با عشق مثل نان و خرما تقسیم کرده ای
همیشه در کنار ما بوده ای و ما خوب متوجه نبوده ایم
تو با نگاهت وبا سکوتت نیز با ما حرف زده ای و این موهبت کمی نبوده است که از این پس دیگر آن را نداریم
تو زنی پا گرفته از دردهای ایل بوده ای که روزی گمپولها و جاجیمها با دستهای تو آفریده شدند و این دستهای تو با قداستی تمام در بین ما زیست ومناعت طبع را ترجمانی بلیغ بود
مهربانی دستهای تو استعدادی ذاتی و خدادادی بود که حتی پرندگان نیز به آن ایمان داشتند
ذات ساده و بی رنگ تو همیشه در حال آفرینش بود آفرینشهایی که بعد از مرگ تو نیز زندگی میکنند و نمی میرند چون تو نمی میری و مانا هستی
خدا تو را تکه ای از خودش آفریده بود..چون هرگز بد بودن را بلد نبودی و تو هرگز نخواستی که برای خودت مهم باشی بلکه همیشه برای ما مفید بودی
و من می دانم که بسیار خسته ات کرده بودیم اما تو همچنان در رواق ایستاده لبخند می زدی
مائده های زمینی بدون مهر تو طعمی نداشته اند و خدا چقدر ما را دوست داشته است که زیر این آسمان تو را برای دردهای کودکانه ما آفرید
جهان خیلی چیزها را به ما داده است اما امروز که تو نیستی کودکی های ما یتیم شده است و بوی میخکهای گردن بند قدیمی تو همچنان هست و آن دردهای کودکی رجعتی دوباره دارند
تو نقش مقدس زندگی را خوب تمام کرده ای و این ماییم که نا تمامی احسانمان را در برابر تو خوب درک می کنیم
تو بسیار دهکده را خوشحال کرده ای و اینگونه است که برای تعظیم تو باید برخیزیم و بنویسیم که دی مهربان دهکده بودی یادت به خیر باد
#دیارمهر ، نوذر فولادی
بیستر بخوانید...
به همت دهیاری و شورای اسلامی و انجمن اولیا و مربیان مدارس برگزار شد:
آیین بزرگداشت مقام معلم در طلحه برگزار شد+تصاویر
در سایه مدیریت نا صحیح
طلحه دچار قحطی نان شده است!
تصاویر: