بازسازی اقتصاد در پساتحریم

تحریم تمام شد؛این روزها همه از این مسئله می گویند و خوشحالند که بالاخره به پایان رسید یک فرآیند پرفشار.این خوشحالی زمانی ارزشمندتر می شود که پایدار و مانا باشد و آن میسرنمی شود مگرآنکه با اقداماتی شایسته آینده اقتصاد و فضای کسب وکار به گونه ای سامان یابد که باعث کاهش نرخ بیکاری،افزایش بهره وری و رشد بیشتر اقتصادی برای کشور شود.

یادمان باشد که«ما با فوران زودرس آینده مواجهیم» آینده ای که همین الان از او عقب هستیم وچاره ای نداریم جز آنکه به همه فعالیت های خود سرعت و دقت بیشتری ببخشیم. نباید دردوران پسا تحریم، هیجان زده شویم و مطالبات بی پایان را تحریک کنیم و درفضایی مملو از ذوق زدگی، خرد و عقلانیت اقتصادی را فدا نماییم.بدانیم که توسعه تصادفی نیست و اتفاقی بوجود نمی آید.توسعه برنامه ریزی،دانش و خرد می خواهد و مستلزم کاربست علم وتجربه در راستای تحقق اهداف متعالی کشور است.در چنین فضایی شایسته است که به چند نکته توجه ویژه داشت:

۱-انسجام بافت درونی اقتصاد
اقتصاد مقاومتی به عنوان پارادایم حاکم بر کلیه فعالیت های اقتصادی کشور،زمانی محقق می شود که بافت درونی اقتصاد ملی از انسجام برخودار باشد.تحقق شایسته این امر مستلزم هماهنگی و هم سنخی در سیاستگذاری ها و تصمیم سازی هاست.پرهیز از اعمال سیاست های متنافی و متناقض با منافع ملی و اعمال «بهداشت سیاستی»که ما را از«مسمومیت سیاستی» برحذر می دارد، از جمله این اقدامات است.

۲-تبدیل تهدیدات به فرصت
جهان به گونه ای جدید به ما نگاه می کند، چنانکه ما نیز چنین نگاه می کنیم.پس ضروری است که در این بازتعریف مناسبات به راهی برویم که تا کنون نرفته ایم.اکنون عصرکارپرتلاش است و چنانکه رییس جمهور محترم گفت«حالا نوبت اقتصاد است»پس راهبردی باید در دستورکارقرارگیرد که بتواند تهدیدات گذشته را به فرصتی بی نظیر برای ساخت کشور تبدیل کند.دوران آزمون و خطا پایان یافته است و عصر شکار فرصت هاست در چنین دورانی ما بیش از همیشه به مدیرانی نیازمندیم که توانایی شناخت و شکار فرصت ها را دارند.افرادی که درک مناسبی از شرایط دارند و نه ذوق زده می شوند و نه چشمانشان را یکسره بر موقعیت جدید می بندند، بلکه با استفاده هوشمندانه ازفضای جدید سعی می کنند آینده را شبیه گذشته نکنند، بلکه فردایی به مراتب بهتر و درخشان تر بسازند.

۳-سرعت روز افزون علم
یونسکو اعلام کرده ما در دورانی زندگی می کنیم که نیمه عمر علم به کمتر از سه ماه رسیده است.یعنی هر سه ماه نیمی از علم زیر و رو می شود و هر شش ماه کل علم تغییر می یابد. به شکل بی سابقه ای که تاکنون بشر به خود سراغ ندارد هر سال دو بار کل علم جهان متحول می شود.این حرف یعنی آنکه ما در ظرف یک سال دوبار باید بنیادها و بنیان های اندیشه ای و علمی خود و سازمان مان را متناسب با تغییرات پیرامونی تغییر دهیم تا هم-راستا با جهان پرتحول کنونی شویم.نهادهای اقتصادی و سازمان های حوزه کسب و کار مجبورند در چنین فضای پر سرعتی رقابت کنند در غیراین صورت شانسی برای بقا نخواهند داشت.اگر به دانش روز مجهز نشویم و کسب وکارمان را مبتنی بر دانش قرار ندهیم دیر یا زود از چرخه رقابت حذف خواهیم شد.این یک اجبار است و انتخاب دیگری وجود ندارد.فضای پس از تحریم باید مارا به دانش روز مجهزکند.

نتیجه:موقعیت کنونی به ما می گوید هیجان زده نشویم و بی جهت بار مطالبات را افزایش ندهیم اما بدانیم از این فرصت تاریخی باید با درایت،دقت و فراست به گونه ای استفاده کنیم تا بتوانیم بافت درونی اقتصاد ملی را با مجهز شدن به دانش روز، بازسازی و بهینه سازی کنیم و در مسیر رشد، توسعه وتعالی قراردهیم.